انواع آزادى

ساخت وبلاگ

انسان براى رشد و تكامل خود از آزادیهاى گوناگون برخوردار است. یك نوع آزادى، آزادى انسان از سلطه طبیعت و استفاده از منابع صبیعت است كه خداوند در اختیار او قرار داده، یعنى انسان ازاد است كه با ابزار علم و معرفت طبیعت و قوانین طبیعت را بشناسد. بر آنها تسلط پیدا كند و آنها را بكار گیرد و از آنها بهره بردارى كند. این یك اصل پذیرفته شده در اندیشه اسلامى است. قرآن مى فرماید: « سخر لكم ما فى السموات و ما فى الارض» یعنی خداوند آنچه در آسمان و زمین هست را مسخر براى انسان و تحت تسلط انسان قرار داد. یعنى انسان آزاد است كه برود بر اینها مسلط شود و از اینها استفاده كند. آیا آزادى انسان در این استفاده نامحدود است؟ انسان از طبیعت هر جور استفاده اى كه خواست مى تواند بكند. یك استفاده این است كه انسان برود، انگور را استحصال كند و آن را شراب كند و از آن استفاده كند! این هم یك جور استفاده از طبیعت است. آیا انسان مى تواند از طبیعت به هر شكلى كه خواست استفاده كند. یعنى اگر انسان آزاد است كه از طبیعت استفاده كند این آزادى را چگونه تفسیر مى كنیم؟

این یك نوع آزادى است. آزادى دیگر انسان از سلطه انسانهاى دیگر است.آیه شریفه قرآن در سوره آل عمران آیه 64مى فرماید: « قل یا اهل الكتاب تعالوا الى كلمه سواء بیننا و بینكم الا نعبد الا الله و لانشرك به شیئا و لایتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله»ترجمه:یعنی اى پیامبر به اهل كتاب بگو، بیائید به دو اصل اساسى باور داشته باشید. در این صورت ما با شما همراه هستیم، و با شما اختلاف نداریم، این دو اصل با كتاب آسمانى خودتان تعارضى ندارد. این دو اصل را بپذیرید ما با هم مشكلى نداریم. بیائید باور كنید كلمه ای را و باورى را كه هر دو در مقابل آن همسان هستیم. هر دو آن را مى پذیریم. یكى عبودیت خداوند و پذیرش حاكمیت مطلقه خداوند و دوم اینكه هیچكدام از ما، انسانى را به عنوان رب و صاحب اختیار مطلق نپذیرد، در مقابل انسان تواضع مملوكانه نكند. یعنی آزادى انسان از اسارت انسانهاى دیگر. پس آزادی انسان در برابر انسانهای دیگر یكى از اصول محكم اندیشه اسلامى است. ما این اصل را در اندیشه غربى نمى بینیم، در اندیشه غربى با آن توضیحاتى كه دادیم، انسان باید آزاد باشد در رسیدن به خواسته ها و تمنیات نفسانى خویش. حالا اگر رسیدن انسان به این تمنیات نفسانى نیاز داشت انسان برود برده یك پولدار و اربابى بشود!! و بندگى مطلق كند، آزادى غربى این بندگى را به هیچ وجه نفى نمى كند، پس تفاوت اساسى اینجااست. در آزادى غرب، نفى سلطه دیگران، نه تنها مورد مذمت قرار نمى گیرد بلكه گاهى انسان براى رسیدن به خواسته هاى نفسانى خودش بزرگترین ذلتها و اسارتها را مى پذیرد و عیبى هم ندارد.

آزادى سوم آزادى از سلطه هواها و خواهشهاى نفسانى است كه در آن آیه در اصل اول قرار می گیرد. یعنى خارج شدن انسان از هر سلطه دیگرى غیر از سلطه و حاكمیت الهى. این هم آزادى دیگرى است. یعنى در اندیشه اسلامى، اگر این آزادیها در كنار هم قرار بگیرد انسان به یك شكوفایى و رشد متعالى شخصیتى مى رسد. البته از آن طرف هم اسلام این را ه را به ما نشان داده كه وفتى مى توانیم به آزادى دوم و سوم برسیم (آزادى از سلطه دیگران و آزادى از سلطه هواهاى نفسانى) كه به عبودیت الهى برسیم. یعنى عبودیت خداوند تضمین كننده این دو گونه آزادى انسان است بدون عبودیت خداوند، تحقق آنها امكانپذیر نیست. آیا اینكه انسان از سلطه هواهاى نفسانى خارج شود به این معناست كه باید خواسته هاى مادى اش را نفى كند؟ در اینجا اندیشه اسلامى جواب روشنى دارد. در اندیشه اسلامى هیچگاه نفى تمنیات نفسانى آنطورى كه كلیسا خواسته هاى مادى را نفى مى كرد، خواسته نشده است. اسلام با این مخالف است. در اسلام مهم این است كه نیازهاى مادى جهت پیدا كند، به سوى رشد و تعالى استعدادهاى الهى انسانى، پس آزادى مطلق تمنیات نفسانى در اسلام نفى مى شود اما اصل آن تمنیات خیر! در استفاده از طبیعت هم همین حرف است، یعنى استفاده بلامانع است اما استفاده آزاد به هر نحو خیر! ملاك ما چیست؟ ملاك این است كه استفاده از طبیعت تا حدى كه مانع رشد و تكامل و تعالى معنوى انسان نشود مجاز است.

 

تفاوت انسان در بینش اسلامی و غربی...
ما را در سایت تفاوت انسان در بینش اسلامی و غربی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : آزاده سعادت a-saadat بازدید : 133 تاريخ : سه شنبه 4 آذر 1393 ساعت: 9:34